...و صبور نام تو بود بانو

آخرین مطالب

پاره نوشته های یک دیوانه

چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۵۹ ب.ظ

+ میخواهم پلاستیک خرید را از دست فروشنده بگیرم. انقدر من احتیاط میکنم و فروشنده

که الانه است پلاستیک همین وسط بخورد زمین. به لطایف الحیلی گرفتم پلاستیک خرید را!!!

از امتحان افتضاحی که ارائه کردم برگشتم.

نشستم پشت این سیستم جادو! و کانکت شد همزمان با روشن شدن. همزمان 

"خواهری" از viber خبر داغان شدن جامعه را میدهد و من با سر، راهی snn می شوم.

و بعد به "هم سر" اس میدهم که هرچی امکاناته بعد اومدن ماست! و او هم تایید می کند.


+ موزیک پلیر را گذاشته ام روی آهنگ هایی که شاید هم سایه ی سال های طولانی اند و یادآور خاطرات.

دلم میخواهد بنویسمشان، اما هر لحظه یادآوریشان روحی میکاهد از من که دیگر چیزی به نام من نمی ماند از من!


+ پیش خودم دلبستم و بهش نگفتم حرفمو، حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو...

همین.


+ قرار بود با کسی رفاقت جدید بهم نزنم اما... بعضی ها صورتشان، بعضی ها حرفهاشان، انقدر شبیه گذشته ها هستند

که نمی شود ازشان گذشت... اما حالا اصلا حالش را ندارم فکر کنم به از دست دادن دوباره ی کسانی که جا خوش می کنند

توی دل آدم...


+ حوصله ی اینهمه تنهایی رو ندارم...



نظرات (۱)

بعضی ها صورتشان، بعضی ها حرفهاشان، انقدر شبیه گذشته ها هستند

که نمی شود ازشان گذشت... اما حالا اصلا حالش را ندارم فکر کنم به از دست دادن دوباره ی کسانی که جا خوش می کنند

توی دل آدم...

شما هم؟؟؟

پاسخ:
ما هم...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">