مهمانی خدا
پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۴۵ ب.ظ
پرده را کنار زد
صدای اذان از مسجد محله می آمد
به چراغ های اندک خانه های اطراف که روشن بودند نگاه کرد
از میان آن همه پنجره شاید فقط به اندازه ی انگشتان دست سوسو ی نور دیده می شد...
این روز ها خیلی ها حوصله ی مهمانی رفتن ندارند...
- ۹۲/۰۴/۲۰
- ۴۳۲ نمایش
من خودم هر وقت تنها باشم تو تاریکی سحری میخورم انقده حال میده