...و صبور نام تو بود بانو

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی ع» ثبت شده است

دلتنگی

۲۴
خرداد

مرد ها اگر قوی هیکل باشند و بلند قامت، وقتی بی حال شوند و بی جان

کسی حریف قد و قامتشان نیست.

برای جا به جایی، می گذارندشان میان پتویی، فرشی، بوریایی...

مرد های خانه ی علی همگی قوی هیکل بوند

از همه بیشتر حسین اش...


***

زن ها که دلشان برای مرد خانه تنگ بشود

نامه ای، پیامی و یا صدایی می فرستند

من نمیدانم چرا امشب اینقدر آسمان از سوسوی چشم های منتظر زهرا پر است...


***

می گویند که وقتی مردها گرفته و ناراحت اند، با آن ها کاری نداشته باشید

بگذارید در غار تنهایی خود فرو روند و خلوت کنند، با خودشان کنار می آیند و راه حل مشکل را می یابند.

پدر اما چند روزیست که دیگر به چاه های کوفه سری نمی زند

بنظرت راه حل مناسبی یافته برای دلگرفتگی هایش؟


***

نگاهش را دوخت به چشمان همسرش؛ چیزی نمانده یار همیشگی خیلی زود می آیم.

و انگار از آسمان لبخند فاطمه را شنید علی...


***

تو را که با رنگ پریده دیدم پدر جان، جانم فروریخت.

مخصوصا که دستی به صورت داشتی، دستی به دیوار، خون لب هایت را بر گریبان داشتی و محاسن به خون خضاب

یکباره پدر، بگو تو آینه ی تمام دردهای زینبی و تمام کن...




تقدیم می شود: به بابای همه ی  دنیا...


  • حلما