...و صبور نام تو بود بانو

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرداران بی سر» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


صدای خنده ی لطیفی می آمد، بازهم از راه هواکش، هواکش سرویس بهداشتی همسایه ی طبقه ی بالا

پس زمینه ی صدای زنانه، صدای ماشین اصلاح مردانه ای بود

خواست مثل همیشه گوش نکند، اما این بار کنجکاوی اش بیشتر از بارهای قبل بود!

ایستاد به گوش دادن

صدای زنانه : اگه بزنم موهات رو خراب کنم تقصیر من نیست، گفته باشم!

صدای مردانه: یعنی که ماشین اصلاح باهام مشکل شخصی داشت و من بی خبر بودم؟!

صدای زنانه دوباره بلند می خندد و می گوید : اون که حتما!

*

رفت و نشست جلوی کمد خرت و پرت ها، کیف وسایل اصلاح را پیدا کرد، وقتی بازش کرد

ته کیف پر بود از خرده های مو. یک لحظه به سرش زد، رفت و آلبومشان را آورد،

صفحه جدیدی را باز کرد، چسب صفحه را داد بالا موها را ریخت زیرش و چسب را برگرداند.

ماشین اصلاح را نگاه کرد، خیلی وقت بود که روشن نشده بود، به این فکر کرد و بعد

زیر لب با خودش گفت : دقیقا از روزی که تو بی سر بازگشتی...




تقدیم به: تمام همه ی سرداران بی سر...


+ هم آواز طوفان


  • حلما