...و صبور نام تو بود بانو

آخرین مطالب

نرخ گرانی

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۴۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


- خب عزیزم من سوار تاکسی میشم و میام، تو همونجا منتظرم باش، من میام. نه دیگه میام، تو زحمتت میشه.

زن کناری می ایستد. ساک دستی را زمین می گذارد،

روسری رنگ و رو رفته ای که سرش کرده را، همانطور که مشغول صحبت است، صاف می کند.

- نه دیگه میام الان. تو نگران نباش وسیله ام خیلی سنگین نیست، تنها میام.

گوشی اش را به دهانش نزدیک می کند : نادر جان اگر الان بیای، امشب پول کافی نداریم

که برا تاکسی بدیم بریم دکتر، بمون اومدم...

*

مرد آن طرف خط، انگار عرق سردی روی پیشانی اش نشست، چشمی گفت و تلفن را از گوش اش دور کرد

دست برد توی جیبش، پول های باقی مانده را شمرد، زنش راست می گفت...


نظرات (۱)

  • آبی آسمانی
  • یه آه طولانی..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">