...و صبور نام تو بود بانو

آخرین مطالب

پوز مخرب

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۷ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم

استاد جوان، صدای ته گلویی و پر خشش را با سرفه ی کوتاهی صاف کرد
اما همهمه ی کلاس بیشتر از آنی بود که با یک سرفه ساکت شوند.
کمی صدایش را بالا برد، از دانشجویانش خواست تا آرام تر باشند
و به فیلمی که میخواست نشانشان بدهد، دقت کنند.

نمی دانست چرا اما یاد استاد بیماری شناسیشان افتاد که بین کلاسهایش
پوز* های کوتاه میداد و کلیپ های بامزه ای پخش می کرد که خالی از علم هم نبودند.
یاد جو شاد کلاس خودشان در آن لحظات افتاد... چقدر دور از دسترس بودند تمام خاطراتش.
جزوه ای را که چند کلمه بیشتر در آن ننوشته بود به کیفش برگرداند.
فیلم شروع شد. موضوع مربوط به گلخانه های هلند بود، گلخانه های میلیاردی و کاملا صنعتی...
دهانش از تعجب بازمانده بود، دهان همه شان... به جای انسان ها، دستگاه ها مشغول به کار بودند
و به جای گلخانه یک کارخانه ی عظیم زیر سقف های شیشه ای در تکاپو بود.
 تمام تصوراتش از کارهایی که میتوانست و میخواست انجام بدهد لحظه به لحظه رنگ میباختند
و اینکه کشورش در کشاورزی عقب مانده است برایش مجسم تر میشد...
حین دیدن فیلم، بی نمک تر های کلاس حرف های خنکی میزدند، که به مذاق هیچ کس خوش نمی آمد.
اکثرا سکوت کرده بودند، و گاهی کسی، صدای تعجبش را با woow گفتنش نشان میداد.

آخرین نفر، از کلاس بیرون زد.
نمیدانست چرا همه جای دانشگاه، برایش حقیرتر از پیش به نظر می آمدند...



پی نوشت:
1- این نهایت منفی بینی بود که نوشتم. اما دروغ نیست و لازم هم دیدم که بنویسم.خواهشا برداشت بد نشه.
2- خیلی خوبه آدم تکنولوژی ها رو در غرب حتی، ببینه و یاد بگیره و پیاده کنه اگر مفید هستش. اما...
3- تقدیم به آن هایی که پیشنهاد خارج رفتن یک ترمه ی دانشجوهای ایرانی را
   بی توجه به عواقبش میدهند.
   هستند استادانی که در خود دانشگاه ها غرب را توی سر دانشجوها میزنند.
4- غربی شدن تا چه حد لازمه؟! اصا لازمه؟!
5- من وقتی این فیلم ها رو دیدم، نااامید نشدم از کشورم. اما خب، اینکه خیلی راه داریم تا به اونا برسیم
کمی منو مایوس کرد.مایوس از اینکه بتونم به تنهایی کاری انجام بدم.

تبریک نوشت به دوتن:
عروس خانم، گلین خانم، عاقبت بخیر و سپید بخت بشی زیر سایه ی آقا و صاحبمون.
ان شاء الله برای عروسیتون بتونیم بیایم...

*پوز: وقت استراحت. به استاد ادبیاتمون میگفتیم استاد میشه کمی برامون پوز بدید؟!!!!

نظرات (۳)

سلام قیـــــــــــــــــــــــــــز چطوری؟؟؟پس کو عیدونه ی ما سیده خانم؟؟؟فک نکن که غدیر سرمون گرم بود فراموش کردیما
پساپس عیدتون مباره....
ممنون بابت تبریک
دلمان برایتان بسی تنگ شده....
پاسخ:
سلام گلین.
دعات کردم دیگه!
دل ما هم

n*(سلام) بر شبیر همیشگی.

منم.

منی که مثل متن تو فقط وقتایی که پوز میدن پیداش میشه!

دلم بسی تنگ دووووووووووست شده!

دریغا...

شاید نه همیشه ولی خیلی به یادتم.

به یاد ما باش!

یا حق.

پاسخ:
سلام رفیق همیشه.
مام بسی دلتنگیم...
یادتم... زیاد...
مخصوصا این روزا بیشتر.
چشم.
حق یارت
  • پابسته؛ داستان‌های‌خیلی‌کوتاه
  • http://www.teribon.ir/archives/280085/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%85%D9%82-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1.html
    پاسخ:
    خیلی جالب بود
    لبیک یا زکزکی!
    حتما میرم تو کار پوسترش
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">